تحلیل تکنیکال در بازار فارکس، فرصتهای بیشماری را برای مطالعه و پیشبینی قیمتها به ما میدهد. معاملهگران، از صدها ابزار تحلیل تکنیکال برای حل مسئلههای بازار استفاده میکنند. گاهی اوقات این انتقاد به شاخصها وارد میشود که میتوانند در دستان تحلیلگر به هر شکلی درآیند و به همین دلیل در سیگنالدهیشان تاخیر وجود دارد. اما سطوح حمایت و مقاومت، حتی در میان کسانی که بدترین دید را به تحلیل تکنیکال دارند هم طرفدار دارد و تایید دریافت میکند. این موضوع ما را غافلگیر نمیکند. سطوح حمایت و مقاومت در فارکس، معیاری است که تمام معاملهگران بدون هیچ استثنایی به آنها توجه نشان میدهند.
نواحی حمایت و مقاومت در نمودار قیمت، جاهایی هستند که نیروهای وارد بر قیمت در آنها شدیدا تغییر میکند. به همین دلیل هم قیمتها در زمان رسیدن به این نقاط رفتارهای جالبی از خودشان نشان میدهند؛ رفتارهایی چون پرش، بازگشت، شکست، شتابگرفتن یا کند شدن. از آنجایی که این رفتارها معمولا اتفاق میافتند، معاملهگر میتواند استراتژیهای معاملاتیاش را با سطوح مد نظر تنظیم کند. معاملهگری با کمک این سطوح تسلط بیشتری به معاملهگر میدهد، انگیزهی بیشتری برایش به وجود میاورد و به او این امکان را میدهد که سود خودش را در تایمفریمهای کوتاهتری تثبیت کند.
چرا باید به این خطوط اعتماد کرد
معاملهگری در بازارهای مالی با اسفاده از ابزارهای بسیار زیادی انجام میگیرد. اما تحلیل، تنها به دو نوع اصلی انجام میگیرد؛ بنیادی و تکنیکال. کتابهای درسی زیادی دربارهی این تحلیلها نوشته شدهاند و به طور منظم، در سراسر دنیا و به زبانهای مختلف چاپ میشوند. به همین دلیل تمام معاملهگران و سرمایهگذاران زمینهی مشترکی در این باره دارند. این زمینهی مشترک باعث میشود که معاملهگرانی چون شما، در سرتاسر دنیا خطوط مقاومت و حمایت مشابهی را در فارکس ببینند و بر اساس آنها معامله کنند. همین اجماع بر سر این خطوط، اهمیت آنها را بالا میبرد.
اما نباید این را از یاد برد که علاوه بر یکسان بودن دستورالعملها، سادگی محاسبات هم نقش مهمی دارد. برای مثال زمانی که معاملهگری حد «ضرربس» نقطه به نقطه را انتخاب میکند، برایش راحتتر است که قیمتهای رند (بدون اعشار) را در نظر بگیرد. این کار بسیار راحتتر است. زمانی که درگیر معاملات هستیم، زمانی برایمان نمیماند که درگیر محاسبهی اعشار شویم. در بحبحوحهی معاملات، باید همهچیز را گرد کرد؛ یا به سمت پایین یا به سمت بالا.
دلیل سوم هم به سیاست پولی مربوط است. روسای بانکهای مرکزی و دولتها، کانالهای قیمتی در نظر میگیرند که اساس بودجه را شکل میدهد. اگر قیمتها از این کانالها بیرون بروند، نهادهای ناظر در بازار مداخله میکنند.
انواع حدود قیمتی و تفاوتشان
راههای زیادی وجود دارد که سطوح و در نتیجه، انواعشان را محاسبه کنیم. اگر آنها را بر اساس شرایطشان دستهبندی کنیم، سه نوع مختلف از آنها به دست میایند: افقی، شیبدار و پویا. مهمترین تفاوت بین این دستهها نحوهی ساختنشان است و تعداد عواملی که برای این کار نیاز است.
راههای ساختن سطوح افقی
برای این که این نشانهگذاری را انجام دهید، پلتفرم معاملاتیتان باید ابزارهای رسم را داشته باشد. شرکت کارگزاری NordFX برای مشتریهایش مشهورترین پلتفرم معاملاتی (متاتریدر۴) را فراهم کرده است. ابزارهای گرافیکی این پلتفرم در کنار تمام موارد دیگر، خط افقی هم دارد.
خطهای حمایت و مقاومت روی نقطههایی ساخته میشوند که قیمت در گذشته، بیش از یک بار به آنها برخورد کرده و به جهت قبلیاش بازگشته است. سطح حمایت با کفهای ناحیهای و سطح مقاومت، با سقفهای ناحیهای رسم میشود.
سوالی که بسیاری از افراد سرش بحث دارند، این است که این خطها باید در چه قیمتی رسم شوند. آنچنان فرقی نمیکند که نقاط قیمتی کجا باشند. سطح حمایت یا مقاومت را هم بدنهی شمع (در نمودارهای شمعی) و هم سایهی آن میسازد. مفهومی که در اینجا وجود دارد نه خط، بلکه ناحیه است. بنابراین این که بازهای چند درصدی برای نقاط قیمتی در نظر بگیریم عادی به حساب میاید. به علاوه هرچه تایمفریم بزرگتر باشد، ناحیه هم بزرگتر خواهد بود.
در شکل ۱، مثالی از نحوهی قرار دادن سطوح حمایت و مقاومت فارکس آورده شده است:
سطوح شیبدار
این سطوح از نظر رفتاری که قیمت با آنها دارد، تفاوتی با سطوح افقی ندارند. تفاوت اصلی، زوایهی آنهاست. آنها در کف یا سقف ناحیهای رسم میشوند و به طور کامل به جهت روند بستگی دارند. قانون اصلیای که باید از آن استفاده شود، این است که قیمت باید از این خطها پرش کند. برای این که این سطح کشیده شود، دو نقطه کافی است. این قانون، قانونی ساده و هندسی برای رسم خط است.
این خطها را در متنها با نام خط روند هم میشناسند. اگر این خطها را موازی با هم رسم کنید، میتوانید کانالهای قیمتی را شناسایی کنید. در شکل ۲ میتوانید مثالی از یکی از آنها مشاهده کنید:
این خطها تنها برای یک منظور استفاده میشوند؛ برای پیدا کردن نقطهی ورود. تنظیم هدف قیمتی بر اساس این سطوح شیبدار سخت است. اما وقتی با آنها کار میکنیم، سقفها و کفها باید ثابت، مشخص، بالای قبلیها (برای روندهای صعودی) یا پایین قبلیها (برای روندهای نزولی) باشند.
پویا
در فضای فکری کلاسیک، سطوح حمایت و مقاومت خطوطی هستند که به صورت دستی تنظیم میشوند. اما پیشرفتهای امروز، کتابهای درسی دههی ۸۰ و ۹۰ میلادی را به میزان بسیار زیاد پشت سر گذاشتهاند. به علاوهی خطوط دستی، شیوههای اندیکاتوری هم در حال فراگیر شدن هستند: میانگین متحرک، پوشاننده، کانال دوچیان و بندهای بولینگر.
ویژگی اصلی آنها این است که میتوانند نوسان کنند و با قیمت، بالا و پایین بروند. این خاصیت هم نقطهی قوتشان به حساب میاید و هم نقطهی ضعفشان.
اصول اولیهی ساخت سطوح حمایت و مقاومت افقی و پویا با هم تفاوت دارد، اما ویژگیها و اصول استفاده از آنها یکی است. همانطور که در مثال شکل شمارهی ۳ میبینید، ما پیشنهاد میکنیم که مشهورترین شاخص (میانگین متحرک) مورد بررسی قرار گیرد و سپس، به عنوان سطح حمایت و مقاومت به کار گرفته شود.
تفاوت بین خط مقاومت و حمایت
گاهی اوقات افراد تازهکار نمیتوانند خط حمایت را به درستی تعریف کنند و از روی اشتباه، آن را خط مقاومت مینامند. این خطها ویژگیهای مشابهی دارند و از نظر کارکردشان در معاملهگری شبیه هم هستند. قیمتها وقتی به آنها میرسند از آنها میپرند و بعد از آن که آنها را شکستند، شتاب زیادی میگیرند. اما فرق بینشان هنوز سر جایش است: موقعیت قیمت نسبت به سطح حمایت یا مقاومت.
سطح حمایت، سطحی است که قیمت در گذر زمان رویش سوار میشود. این خط، کفهای مهم را به هم متصل میکند و زمانی که معاملهگران نمیتوانند داراییهایشان را در قیمتهای پایینتر بفروشند (یا نمیخواهند)، خودش را نشان میدهد. اما مقاومت، خطی است که سقفهای مهم را به هم متصل میکند و وقتی قیمت دارایی میخواهد رشد کند، جلویش را سد میکند.
در هر دو حالت، مهم این است که زمان گذاشتن خطها چه روندی را در نظر بگیریم. این خطها میتوانند در زمان شکسته شدن تغییر حالت دهند. در شکل ۴، مثالی از زمانی که خط حمایت به خط مقاومت تبدیل میشود آورده شده است:
نحوهی ساخت خطهای حمایت و مقاومت در فارکس
شما میتوانید سطوح را در هر نمودار هر تایمفریمی رسم کنید. افراد حرفهای معمولا به سرعت این کار را به صورت دستی و به کمک ابزارهای رسم نمودار ترمینال متاتریدر۴ انجام میدهند. اما پیدا کردن نقاط کف و سقف برای تازهکارها سخت است. برای این که پیدا کردن این نقاط ساده شود، میتوان از شاخصهای کمکی استفاده کرد. فراکتالها و شاخص زیگزاگ جزو این ابزارها به حساب میایند و نقاط کف و سقف را به طور خودکار پیدا میکنند.
فرمولهای پیوتپوینت، مورای و فیبوناچی هم برای محاسبهی سطوح حمایت و مقاومت استفاده میشوند. این ابزارها به طور جداگانه و به عنوان شاخص در نرمافزار تعبیه شدهاند. باید در نظر داشت که تعداد زیادی شاخص دیگر هم وجود دارد. این شاخصها تمام انواع خطوط را بدون این که شما را درگیر کنند رسم میکنند. بسیاری از آنها همین الآن هم در متاتریدر۴ قرار دادهشدهاند و تحلیل بازار را به میزان زیادی ساده میکنند.
سطوح حمایت و مقاومت چگونه در استراتژیهای معاملاتی استفاده میشوند
الگوهایی که نزدیک خطوط حمایت و مقاومت قرار دارند، میتوانند برای هدفهای مختلفی استفاده شوند. یکی از مهمترین هدفهای ساختن استراتژی معاملاتی، به دست آوردن تابعِ سیگنال است. در این حالت، معامله هم در زمانی که نمودار از سطح حمایت و مقاومت برمیگردد انجام میشود، هم در زمانی که این خط شکسته میشود. نوع دیگری هم در معامله وجود دارد که با سیگنالهای دیگر باز و بسته کردن پوزیشن در هم میآمیزد.
راههای معامله با استفاده از سطوح حمایت و مقاومت میتواند بسیار متنوع باشد. معاملهگری محافظهکارانه که بسیاری از نویسندگان کتابهای درسی توصیه میکنند، به ما میگوید که همجهت با روند معامله کنیم. اما معاملهگری تهاجمی میگوید پوزیشنها هم در جهت روند و هم در خلاف آن باز شوند. هر شیوهای حق دارد که توسعه پیدا کند و وجود داشته باشد. اما این معاملهگر است که تشخیص میدهد سطح حمایت و مقاومت کجاست. احتمال این که سطح مقاومتی قدرتمند بشکند، به شدت پایین است. بنابراین زمانی که قیمت به چنین سطحی رسید باید از بازگشتش بهره برد. سطوح ضعیف که نمودار تنها چند بار به آنها برخورد کرده است، مثل کره بریده میشوند. بنابراین احتمال این که سطحی ضعیف شکسته شود نسبتا بالا است. شکستهای اشتباه هم در فارکس معمول هستند. در چنین مواردی، به نظر میرسد که قیمت از سطح حمایت یا مقاومت عبور کرده و آن را شکسته است. اما در عوض از آن عبور میکند و به جایی باز میگردد که پیشتر در آن بوده.
در لحظهای که قدرت معاملهگران در بازی بالا و پایین کردن قیمت به تساوی میرسد، ممکن است نمودار قیمت متراکم شود. اگر ببینید که نمودار قیمت مثل فنر در حال مترکام شدن است، باید به دنبال سیگنال باشید. ما هم میتوانیم انتظار داشته باشیم که بالاخره فنر باز شود و قیمتها را با شدت بالا و پایین کند.
تنظیم سطحهای ضرربس و سودگیر
بر اساس نظر بسیاری از معاملهگران، استراتژی معاملاتی بدون استفاده از ضرربس مثل بمبی ساعتی است. معاملهگران تازهکار به سختی میتوانند سطح ضرربس را در نمودار پیدا کنند. چرا که احتمال دارد قیمت به طور تصادفی به این سطح بخورد و معامله بسته شود. وقتی که میبینیم سفارش به سطح ضرربس میخورد و با ضرر بسته میشود، اما بعد از آن باز میگردد و جهت قبلیاش را از سر میگیرد، بسیار ناامید میشویم. به همین دلیل بسیار عادی است که سطح ضرربس را بعد از نزدیکترین سطح حمایت یا مقاومت بگذاریم؛ با چندین درصد فاصله. به خاطر داشته باشید که این فاصله به تایمفریم مورد استفادهی شما بستگی دارد. هرچه تایمفریم بزرگتر باشد، فاصله هم باید بیشتر باشد. به همین دلیل، در تایمفریم چهار ساعته و بیشتر از آن فاصلهی ضرربس چندین درصد در نظر گرفته میشود. به این ترتیب مقاومت و حمایت نه یک خط، بلکه یک ناحیه خواهند بود. همچنین جفتارز مورد استفادهی فارکس هم باید در نظر گرفته شود. از میزان نوسانهای بازار هم نباید غافل شد.
همچنین علاوه بر ضرربس، سطوح دیگری هم برای حل مسائل بیشتری در بازار استفاده میشوند؛ برای پیدا کردن هدف قیمتی یا گرفتن سود. سطح سودگیر، با همان اصلی در معاملات گذاشته میشود که بالاتر توصیف شد. اما این سطح را در جهتی میگذاریم که معامله با آن باز میشود (منظور از جهت، این است که معامله short است یا long). باز هم در اینجا، مفهوم ناحیه باید در نظر گرفته شود. زیرا همانطور که قیمت میتواند چندین درصد بالاتر یا پایینتر از سطح حمایت و مقاومت برود (شکست اشتباه)، میتواند با چند درصد اختلاف به آن نرسد.
در فارکس، تعداد بسیار زیادی استراتژی معاملاتی بر اساس سطوح حمایت و مقاومت ساخته شده است. اما اثربخشی این استراتژیها، تحت تاثیر چندین عامل دیگر است. دقت قیمتها، اندازهی اسپرد، سرعت اجرای سفارشها و موارد دیگر، از جملهی این عوامل هستند. در اینجا، مشتریهای شرکت کارگزاری NordFX مزیت مشخصی دارند؛ چرا که شرایط معاملاتی این شرکت یکی از بهترینهای بازار است.
نقاط قوت و ضعف
کار کردن روی سطوح حمایت و مقاومت فارکس چند نقطهی قوت و ضعف دارد. ضعفهای این ابزار از قرار زیر هستند:
- به وجود آمدن شکستهای اشتباه،
- احتمال وجود لغزش (بکلش)، که خطی نازک را در ناحیهی حمایت و مقاومت میاندازد و پهنایش به چندین عامل بستگی دارد: جفتارزی که معامله میشود، مدتزمان و شرایط فعلی بازار. تمام اینها، باعث میشوند که گذاشتن سفارش و بستن پوزیشنهای معاملاتی سخت شوند.
نقاط قوت سطوح حمایت و مقاومت هم به قرار زیر هستند:
- اطلاعات زیادی دربارهی نیروهای موجود در بازار دارند،
- به شما اجازه میدهند که کانال قیمتی تعیین کنید، نقطهی ورود به بازار را مشخص کنید و محل خروجتان را هم تعیین کنید،
- آنها را میتوان در همهی تایمفریمها و برای تمام ابزارهای معاملاتی استفاده کرد،
- شاخصها و ابزارهای نموداری بسیاری وجود دارد که به طور خودکار این سطوح را تشخیص میدهند. بسیاری از آنها همین الآن هم در ترمینال متاتریدر۴ وجود دارند،
- تعداد بسیار زیادی از راهحلهای آماده (اسکریپت و رباتهای معاملاتی) وجود دارند که به شما این امکان را میدهند با استفاده از دادههای قیمتی، معاملاتتان را اتوماتیک یا نیمهاتوماتیک کنید،
- قابلیت این که در هر استراتژی معاملاتیای استفاده شوند،
- در هر تایمفریم تعداد بسیار زیادی سیگنال تولید میشوند.
تنها تمرین است که میتواند به شما یاد دهد چگونه به درستی از سطوح حمایت و مقاومت استفاده کنید. توصیهی ما این است برای این که بدون هیچ ضرر مالی تجربهی لازم را کسب کنید، از حساب دموی NordFX استفاده کنید. این حساب را میتوان بدون هزینه باز کرد و ثبتنام برای آن، فقط چند دقیقه از وقت شما را خواهد گرفت.
بازگشت بازگشت